در عقب اظهارات کرزی
اگر شک های وجود داشته است که حساسیت حامد کرزی در مقابل انتقاد غربی ها از فساد و نا شایستگی اداره اش به حدی رسیده که رهبر منتخب افغانستان برای دور نگهداشتن از دولت های غربی حاضر به گفتن هرچیز است، سخنان تند آقای کرزی در این اواخر این شک ها را باید رفع کرده باشد.
آقای کرزی که در مطبوعات غربی به عنوان یک رهبر آلوده با فساد، بی اثر و غیر قابل اعتماد خوانده میشود و از رد تعدیلات در قانون انتخابات هنوز هم خشمگین بود، هفته گذشته از ارگ ریاست جمهوری به دفتر کمیسیون مستقل انتخابات پرواز کرد، تا از کارمندان این کمیسیون ابراز تشکری نماید و خارجی ها را متهم به سازمان دهی تقلب بکند.
کرزی گفت: ” مداخله شدید و عمیق تخریبگر خارجی ها وجود داشت. بدون شک تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی وجود داشت. اما این تقلب را افغانها نه بلکه خارجی ها مرتکب شدند. خارجی ها یک حکومت دست نشانده میخواستند. خارجی ها یک حکومت مزدور میخواستند آنها میخواستند که من یک رئیس جمهور بدون مشروعیت باشم و پارلمان را هم میخواهند بدون مشروعیت باشد.”
جای تعجب نیست که اظهارات آقای کرزی با واکنش های تند کشورهای غربی مواجه شد. در واشنگتن، سخنگویان اداره اوباما ادعا های کرزی را رنج دهند و “چتی” توصیف کردند و خواهان توضیحات درین مورد شدند. روز بعدی آقای کرزی بعد از ملاقات با کارل ایکن بیری سفیر امریکا در افغانستان، به هیلاری کلنتن وزیر خارجه امریکا زنگ زد.
با وجود انتقادات شدید، کرزی در جریان سفر به کندهار روز یکشنبه از اظهارات خود دفاع کرد و در یک مصاحبه بعدی با بی بی سی گفت که او معتقد است که ایالات متحده امریکا نقشی در تقلب داشته است.
آقای کرزی در ملاقات با سران قومی، طالبان را مخاطب قرار داده از یک ضرب المثل معروف پشتو نقل قول کرد:” پردی کت تر نیمو شپو وی” و به گفته روزنامه “سرنوشت” از طالبان خواست که “خود را مانند من از چنگ خارجی ها رهایی دهید.”
کارشناسان افغانی و غربی نظریه ها و تعبیر و تفسیر های مختلف و متفاوت از سخنان کرزی داشته اند. بطور عموم، کارشناسان به این باورند که اظهارات آقای کرزی نشان دهنده عدم اعتماد و فاصله روز افزون بین کرزی و اداره اوباما است. تا جایی این نظریه درست است اما به نظر میرسد سخنان کرزی انگیزه عمیق تری داشته است: تلاش کرزی برای بدست آوردن مشروعیت به عنوان رهبر منتخب ملی افغانستان نه یک دست نشانده غرب. تلاشی که با فرارسیدن جرگه صلح و مذاکرات احتمالی با مخالفین شدت یافته است.
از زمانیکه کرزی به کمک نظامی امریکایی ها به کابل آمد، تلاش ورزیده تا “مارک” و لقب دست نشانده را از خود دور کند ( بعضی ها کرزی را شاه شجاع ثالث خوانده اند) یقیناً با انتخابات سال 2004 آقای کرزی تا اندازه ای مشروعیت بدست آورد اما دستاورد های اداره اش از آزادی رسانه ها، حقوق زنان گرفته تا پیشرفت در معارف و خدمات صحی زیر سایه فساد اداری و ائتلاف او با جنگ سالاران به نام وحدت ملی قرار گرفته است. انتخابات سال گذشته شانس دیگری برای ارتقای مقام سیاسی و مشروعیت آقای کرزی بود. در جریان مبارزات انتخاباتی آقای کرزی شدیداً از خارجی ها انتقاد کرده و با جنگ سالارانی که متهم به نقض حقوق بشر شده اند، ایتلاف نمود.
آقای کرزی اعتماد به نفس نشان میداد و باور داشت که پیروزی از آن اوست. در روز انتخابات و روز های بعد از آن، گزارش های از تقلب گسترده به نشر رسید و این موضوع موجب باطل شدن بیشتر از یک میلیون رای آقای کرزی و اعلام برگزاری دور دوم انتخابات گردید. بدون شک آقای کرزی برنده دور دوم میشد اما عبدالله عبدالله نمی خواست برای رقیبش شانس این پیروزی را بدهد و از اشتراک در این انتخابات خود داری کرد. این بود که کرزی بدون بردن اکثریت آرا برنده اعلام گردید.
این امر ضربه ای دیگر بر تلاش کرزی برای مشروعیت بود. آقای کرزی که همواره تمایل به نظریه های دسیسه سازی نشان داده دست خارجی ها را در عقب این پی آمد دید. در قدم نخست خارجی ها میخواستند که کرزی با عبدالله “معامله” کند و بعداً جلو برگزاری دور دوم انتخابات را گرفتند که این همه به گفته کرزی جز تلاش های پس پرده غربی ها برای تضعیف مشروعیت رهبری وی بود.
جالب این است که هیچ یک از چهل و چند نامزد ریاست جمهوری توان شکست کرزی را نداشت. پس چرا دست به تقلب زد؟ آیا کرزی صفحه ای از دفترچه ریچارد نکسن سال 1972 را باز کرده بود، رهبری که تصور میکرد دشمنان سیاسی وی بر علیه اش دست به دسیسه زده اند؟
جواب این سوال “نه” است. شواهدی مبنی بر سازمان دهلی تقلب توسط دفتر کمپاین کرزی در کابل تا به کنون آشکار نشده است. در عوض، شواهدی وجود دارد که سلطان سازان ظاهری که با وعده هزاران رای نا موجود به طمطراق کرزی افزوده بودند مرتکبین اصلی این تقلب بودند.
تاریخ نشان میدهد که انتخابات به شمول انتخابات آزاد و شفاف به مشروعیت سیاستمداران نمی افزاید. در ویتنام ” نگو دین دیم”
رهبر ملی گرا با برگزاری انتخابات نه از لقب” دست نشانده و نه از کودتا علیه خودش توانست جلوگیری نماید. رهبران با رهبری، مشروعیت حاصل میکنند، نه انتخابات.
اکنون سوال بزرگ در برابر کرزی این است که آیا وی رهبری کرده میتواند؟ سوالی که مربوط امریکایی هاست این است که آیا آنها رهبری که به او اعتماد ندارند کار کرده میتوانند؟
The opinions expressed in this blog are personal and do not reflect the view of either Global Brief or the Glendon School of Public and International Affairs.