LOADING

Type to search

خرد جمعی امریکایی ها در مورد افغانستان

GB Geo-Blog

خرد جمعی امریکایی ها در مورد افغانستان

شهر واشنگتن ، مانند دید گاه امریکا از جهان چهره سیاه و سفید به خود گرفته است.

سوال خوبیست. برف و باد و توفان به سمبول طرز تفکر امریکا در مقابل جهان تبدیل شده.

جز افراد محدود، نظر امریکایی ها در مورد جهان اغلبا سیاه و سفید است و شامل افراد خوب، افراد بد، جنگ های خوب و جنگ های بد می شود.  نظری که ایسیاه بیرلین آنرا طرز فکر خارپشت توصیف می کند.

واشنگتن نه تنها محلی برای قدرت امریکایی هاست بلکه برای بسیاری موسسات تحقیقاتی، ژورنالیستان ملی، مقاله نویسان و کارشناسانی است که در رده های بالا در مورد جهان فکر می کنند.

برنامه های مشهور تلویزیون شبکه تلویزیونی آخر هفته از “گروه پایتخت” گرفته تا “دیدار مطبوعاتی” در واشنگتن میزبانی می شوند.

افکار جمعی آنها “خرد جمعی” یا افکار عامه یا طرز تفکر مرسوم  شناخته می شود.

خرد جمعی به شما می گوید که کارشناسان در واشنگتن امروز در مورد جهان چگونه فکر می کنند و در مورد آنچه که فردا اتفاق می افتد چه پیش بینی می نمایند.

حتا اگر  این حقیفت را فراموش کنیم که پیش بینی کارشناسان و برداشت های عمومی بیش از این درست نیستند.

اما توجه همه به این پیش بینی ها جلب شده است. این گونه طرز دید به سیاست و طرز دید حکومت نفوذ می کند و این پیش بینی ها بر سیاست گذاری های حکومت تاثیر می گذارد.

این یک نمونه است، چهره سیاه و سفید دنیا و استفاده از کلمات مختلف، این گونه برداشت ها شما را از فکر کردن در مورد خود تان باز می دارد.

خرد جمعی امریکایی ها در مورد عراق این بود که این کشور توسط جنگ داخلی رهبری می شد و تعدادی از نیروهایی که به آن کشور فرستاده می شود، از فاجعه در آن کشور جلوگیری کرده نمی تواند.

حالا، خردجمعی این است که افزایش نیروهای امریکایی در سال 2007 عراق را نجات داد.

در مورد افغانستان، خرد جمعی چنین پیش بینی شده است:

در ابتدا افغانستان یک جنگ فراموش شده بود، بعدا تقاضاشد تا نیروها در این کشور افزایش یابد و بعد نظر ها در مورد صرف نظر کردن از افغانستان و این که افغانستان ازدست رفته و به تعقیب آن تقاضاها برای افزایش نیروها بالاگرفت و در آخر اینکه این جنگ به قیمتی که برای آن پرداخته می شود نمی ارزد.

جورج ویل، مقاله نویس مشهور واشنگتن پست بدبینی ها در مورد جنگ افغانستان را با نوشتن مقاله یی زیر عنوان “زمان خروج از افغانستان” در ماه اگست تقویت کرد آنگونه که او تقاضا برای ” تغیر مسیر سریع گرفتاری امریکا در افغانستان” را مطرح کرد. این مقاله زمینه را برای نوشتن مقاله های مشابه فراهم کرد چنانچه تام فریدمن و نیکولیس کریستوف نیز چنین مقاله هایی نوشتند.

اما سوال کلیدی اینست که اگر با افزایش نیروها باراک اوباما در افغانستان موفق شود، مقاله نویسان و کارشناسان در موقف محتاطانه ای قرار خواهند گرفت و یا اینکه از موفقیت دفاع خواهند کرد.

این نتیجه پیش بینی های نادرست در مورد جنگ عراق است که در سال 2006 زمانی که اداره بوش برای افزایش نیروها در عراق آمادگی می گرفت اکثر کارشناسان پیش بینی می کردند که این  اقدام ناکام خواهد شد.

آنگونه که اتفاق افتاد، افزایش نیروها خشونت های پیچیده در عراق را به سمت درستی حرکت داد.

کارشناسان و تحلیل گران ندرتااشتباهات شان را قبول می کنند اما پس از افزایش نیروها در عراق و موفقیت این طرح خود را در حالت تدافعی می یافتند. این به شدت تعجب آور است که بسیاری کارشناسان حالا در مورد افزایش نیروها در افغانستان خوشبین اند و می خواهند تا به سمت روشن جهان ببینند.

این صفحه چشم نظاره گری بر آنها خواهد بود.

The opinions expressed in this blog are personal and do not necessarily reflect the views of Global Brief or the Glendon School of Public and International Affairs.

Categories:
Tags:

Leave a Comment

Next Up