افغانستان و پاکستان بعد از بن لادن
با وجود گذشت بیشتر از یک ماه از مرگ اسامه بن لادن، آتش احساسات ضد پاکستانی افغان ها هنوز هم سرد نشده
طی کانفرانس مطبوعاتی لحظاتی بعد از حمله نیروهای دریاِیی بر خانه اسامه بن لادن در ابتاباد پاکستان، حامد کرزی در حالیکه دو معاون وی در کنارش حضور داشتند شادمانی خویش را از این حادثه اظهار نمود.
آقای کرزی گفت “گشته شدن اسامه در ابتاباد پاکستان ثابت ساخت که جنگ علیه دهشت آفگنی را نمی توان در خانه ها، قریه افغانستان به راه انداخت و نه هم میتوان برنده این جنگ در خانه ها و قریجات کشور ما باشید. برحق بودن افغانستان یکبار دیگر به اثبات رسید”
“اسامه را در پاکستان دریابید” منتری بود که آقای کرزی سالها آنرا زمزمه میکرد. اما پاکستان مکررا این ادعا را رد نموده و حتی افغانستان را به حیث پنگاه اسامه قلمداد مینمود، اما امریکایی ها ( همانگونه که برحق ثابت شد) ابهام ستراتیژیک را در حالیکه میخواستند بصورت محرمانه به رهبر ااقاعده نزدیک شوند ادامه دادند.
حامد کرزی در کشورش مخاطبین شنوا داشت، کشوری که در آن بسیاری از افغانها پاکستان را بحیث منبع مشقت، بحیث کشوری که در سال های 1980م از گروهای مجاهدین حمایت مینمود و در دهه 1990م گروه طالبان را ایجاد و آنها را حمایت مالی مینمود، می شناسند. بنا هیچ جای تعجب نیست که امروز مباحث در افغانستان بعد از مرگ اسامه مملو از توجیه کلمات ” ما به شما گفتیم که” و صداهای ملیت پرستانه است تا جنگ به پاکستان کشانیده شود.
این صدا ها روز به روز بلند تر میشوند. رئیس اسبق امنیت ملی ، امرالله صالح کسی که سال گذشته از مقامش بخاطر مذاکره با طالبان استعفاء نمود پاکستان را به حیث یک دولت متخاصم مهر زده است. رحیم وردگ، وزیر دفاع افغانستان از امریکا خواست تا توجه اش را به پاکستان برگرداند. صاحب نظران و روزنامه های با نفوذ مانند روزنامه اراده خواستار اعمال تحریم های اقصادی شدید علیه پاکستان شده است تا دست از حمایت تروریزم بردارد.
فشار روی دستگاه نظامی پاکشتان تا از حمایت القاعده و طالبان دست بکشد شرایط را برای خاتمه جنگ در افغانستان فراهم کرده می تواند اما به تنهایی به جنگ خاتمه نمی دهد
.در حقیقت، اقدامات خصمانه روز افزون در مقابل پاکستان میتوانند غیر عملی، ناموثر و حتی خطرناک ثابت شود.
در ضمن اگر امریکا توجه اش را به پاکستان به ضرر جنگ افغانستان متمرکز نماید خطر اینکه طالبان از این فرصت استفاده نموده ، حملات شان را در افغانستان بر نیروهای ائتلاف و افغان افزایش دهند وجود دارد.
چیزی را که هوا خواهان گسترش جنگ به پاکستان مدنظر نمی گیرند بعد داخلی جنگ افغانستان است. حقیقت این است که جنگ افغانستان در اصل یک ستیزه بومی با عوامل داخلی است که نیاز به حل داخلی دارد.
علی رغم لقب آن یعنی “طالبان”، شورش دیگر چیزی که ده سال قبل بود نیست. باوجود آنکه سه گروه عمده یعنی طالبان، گروه حقانی و حزب اسلامی حکمتیار ستون فقرات شورش را تشکیل میدهند، سلسله مراتب نظامی آنرا تا حد زیاد اشخاص با نارضایتی های محلی میسازند یعنی: ناتوانی دولت در فراهم نمودن امنیت، عدالت و حکومتداری
همانگونه که مرگ اسامه بنلادن تاثیر روی شورش در افغانستان نخواهد داشت، بسته نمودن پناه گاهای امن پاکستان خاتمه جنگ افغانستان نیز نخواهد شد. شورشگری در سرحد پاکستان نه بلکه در قریه های افغانستان به پیش برده میشود. اگر افراد انتحاری در پاکستان آموزش دیده و به افغانستان فرستاده میشوند، مردم در قریه های افغانستان بنابر دلایل اقتصادی و سیاسی اسلحه برداشته اند. رسیده گی به نارضایتی های آنها و تلاش برای دریافت اجماع ملی در مورد آینده افغانستان کلید پایان جنگ در افغانستان است.
The opinions expressed in this blog are personal and do not reflect the views of either Global Brief or the Glendon School of Public and International Affairs
نضریه های که درین بلاگ بیان شده شخصی بوده ودیدگاه گلوبل بریف مکتب امور بین المللی گلندون را منعکس نمی کند