تعبیر افغانها از برکناری مک کرستال
” این خود نشان میدهد که اروپایی ها امریکا را درست درک نکرده اند. ”
دو روز قبل از برکناری جنرال مک کرستال دوست امریکایی ام با شماری از خبرنگاران و مقامات ارشد اروپایی در یک محفل خصوصی در کابل گرد آمده بودند. بحث روی سرنوشت جنرال مک کرستال پیچید. پیشبینی اروپایی ها این بود که جنرال مک کرستال مقام خود را حفظ خواهد کرد. یگانه کسی که درین محفل برکناری مک کرستال را پیشبینی کرد دوست امریکایی ام و یک امریکایی دیگر بود.
بطوریکه رییس جمهور اوباما در سخنانش به دنبال برکناری جنرال مک کرستال اظهار کرد، وی این تصمیم را برای حفظ اصل کنترول ملکی نیرو های مسلح گرفت. اوباما گفت: ” رفتاری که در مقاله ( رولنگ استون ) انعکاس داده شد، مطابق معیار یک جنرال نیست. ”
تعبیر تحلیل گران و خبرنگاران افغان از برکناری جنرال مک کرستال نشان میدهد که اروپایی ها در سؤ تعبیر نظام امریکا تنها نیستند. برای این مفسرین دلایل رسمی آقای اوباما برای برکناری جنرال مک کرستال و تاکید اوباما روی تداوم استراتیژی امریکا اهمیتی ندارد. این هم اهمیت ندارد که جنرال مک کرستال با جنرال دیوید پتریوس طرح اصلی استراتیژی ضد شورش امریکا عوض شده است. تحلیل گران افغان دست دیگری عقب پرده میبینند. برخی از صاحب نظران افغان به این باورند که برکناری جنرال مک کرستال با اظهارات نا مناسب وی در باره رهبری ملکی امریکا هیچ ربطی نداشته است.
روزنامه ” اراده ” چاپ کابل در اولین واکنش به این خبر نوشت که جنرال مک کرستال به دامی افتاد که برایش انداخته بودند. یکی از تحلیلگران برجسته و صاحب احترام به سلام وطندار گفت: دلیل اصلی تبدیل شدن جنرال مک کرستال کاهش در تلفات مکلی و افزایش همزمان در تلفات نظامی امریکا بود چون جنرال مک کرستال حملات هوایی را محدود ساخته بود.
این کارشناس افزود: بعد ازین ما شاهد این خواهد بودیم که عملیات هوایی زیادتر صورت بگیرد و در نتیجه تلفات غیر نظامی بالا برود.
قیودات جنرال مک کرستال بالای حملات هوایی مایه نگرانی سربازان امریکایی در افغانستان شده اما تغیر در رهبری نظامی در جریان جنگ را هیچ رییس جمهوری به آسانی نمی پذیرد. اگر اوباما با استراتیژی جنرال مک کرستال رضاییت نداشت، چرا طراح اصلی این استراتیژی را جانشین وی ساخت؟
در جامعه ای که شایعات و دسیسه تراشی با واقعیت ها اشتباه میشود، اطلاعات به آسانی سؤ تعبیر میشود. تناقض های ظاهری در استراتیژی امریکا زمینه را برای تعبیر نادرست از اهداف امریکا مهیا ساخته است. از یک سو ایالات متحده امریکا به نیرو های خود افزایش میدهد، و از سوی دیگر، ضرب العجل خروج این نیرو ها را اعلام میکند. از یک سو امریکا به جنگ تشدید میدهد و از سوی دیگر، از پروسه صلح حمایت میکند. از یک سو عملیات کندهار را به تعویق می اندازد و از سوی دیگر، از آغاز این عملیات خبر میدهد. امریکایی ها شاید این همه را باریکی بخوانند اما افغانها آن را تناقص در پالیسی میپندارند. تا زمانی که وضاحت در پالیسی پدیدار نشود، این سو تعبیر ها ادامه خواهد داشت. مشکل اینست که امریکا نمیداند که در افغانستان چه میخواهد
The opinions expressed in this blog are personal and do not reflect the views of either Global Brief or the Glendon School of Public and International Affairs
نضریه های که درین بلاگ بیان شده شخصی بوده ودیدگاه گلوبل بریف مکتب امور بین المللی گلندون وسلام وطندار را منعکس نمی کند.